سلام
صبحت زيبا چرا من هر صبح خودم را در آینه تو سبز میبینم
و تو خودت را در آینه من آبی
بیا برویم باورمان را قدم بزنیم
تا شانه های خیابان خیال کنند
جنگل و دریا بهم رسیده اند !؟
مهم نيست كي مقصر است
باور کن مهم اين است که يادمان باشد عمرمان کوتاه است
در پايان زندگي خواهيم گفت: کاش فقط چند لحظه بيشتر فرصت داشتيم تا خوب بهم نگاه کنيم و همه ناگفته هاي مهر آميز يک عمر را در چند ثانيه بگوييم پس نازنين بيا آشتي كنيم با مهر
خداوندا
دنیای آشفته ی درونم را که تنها از نگاه تو پیداست ، با لالایی مهربان خود ، آرام کن
تا وجود داشتن و بودن را به زیبایی احساس کنم . .
خوشال بزانسای
مه تورم تا ده سم سفت تر بگری
ئوو وه ده نگ به رز بوشی
نه چو
نه یه گه شان بخی وه بان
ئوو ئارام بووشی هه ر جوور راحه تی
---------------------------------------------
کاش میدانستی
قهر میکنم تا دستم را محکمتر بگیری
و با صدای بلند بگی
بمان
نه اینکه شانه ات را بالا بندازی
و آرام بگویی هر طور راحتی.
باید پرسید از گربه های له شده کف خیابون . . .
که اونور خیابون چی داشت . . .
که اینور نداشت ؟ ! ؟ !
وقتی مردها تصمیم می گیرن ازدواج کنن چی می گن؟
1. چیزی نمی گن چون وقت عمله
2. وقت نمی کنن چیزی بگن
3. اولش چیزی برا گفتن ندارن ولی بعد که خرشون از پل گذشت نطقشون باز میشه
4. در این برهه از تاریخ طبیعی هیچ کس نمی فهمه که اونا چی می گن
سهم من از شب یلدا شاید…
قصه ای از غصه و انار سرخی که پر از دلتنگی ست
غم هایم بلند همانند شب یلداست
تعداد صفحات : 6