به جرم اینکه دلم آه هست و آهن نیست
کسی به جز تو در این روزگار با من نیست
خوش آمدی.... بنشین....
آفتاب دم کردم
که چای دغدغه ی عاشقانه ی من نیست...
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آمار سایت